به مناسبت فرا رسیدن اول ماه مه ، روز همبستگی جهانی کارگران

21brokzبرگردان، تهیه و تنظیم: آناهیتا اردوان
در این مطلب می خوانید
گرامی باد یاد و خاطرۀ رهبران تظاهرات کارگری اول ماه می سال
1886
شیکاگو – آمریکا
دبز، یکی از سرسخت ترین طرفداران منافع کارگران
بیگ بیل هی وود از رهبران جنبش کارگری آمریکا
آگوست اسپایز
فرانک لیتل، فعال جنبش کارگری 
دانیل دی لئون پدرِ گرایش لنینسیتی جُنبش کارگری آمریکا

سرمایه داری بر اساسِ اصول مارکسیسم، شرایط مادّی و اجتماعی جامعۀ بی طبقه را فراهم می سازد. در حقیقت، الغای طبقات در جائی ممکن است که بازدهی کار بدلیل روابط سرمایه داری، به میزانی ارتقاء یافته باشد که کمیابی بتواند ملغی گردد. روابط نظام سرمایه داری نه تنها، جامعۀ بی طبقه را به لحاظ تاریخی ممکن و ضروری می سازد، بلکه آن نیروی اجتماعی، پرولتاریا، را بوجود می آورد که ماشین دولتی نظام سرمایه داری را واژگون سازد. در مانیفست کمونیست آمده است که «شرط اساسی برای هستی و سلطۀ طبقۀ بورژوا تکوین و افزایش سرمایه است؛ شرط وجودی سرمایه- کار مزدوری است. پیشرفت صنعت، که بورژوازئ مشوق ناگزیر آن است، ترکیب انقلابی کارگران را به علت گرد هم آمدنشان، جایگزین پراکندگی شان به دلیل رقابت، می کند. بنابراین، تکامل صنعت مدرن، همان بنیادی را که بورژوازی بر اساس آن تولید می کند و محصولات را به تصاحب خود در می آورد از زیر پایش فرو می پاشد. بدین ترتیب، آنچه بورژوازی بیش از همه به وجود می آورد گورکن خویشتن است» ( پایان نقل قول از مارکس و انگلس)
امّا، سقوط سیستم سرمایه داری خودبخودی صورت نمی پذیرد و به درجۀ تشکیلاتی و آگاهی و فعالیت پرولتاریا بمثابۀ کارگر آگاه و مولّد، بستگی دارد. در همین رابطه، مارکس و انگلس سیاست خود را در این عبارت جمع بندی می کنند که « در طی تقریباً چهل سال ما بر مبارزۀ طبقاتی چونان نیروی محرک میانجی تاریخ، و به ویژه مبارزه میان بورژوازی و پرولتاریا چونان اهرم بزرگ انقلاب اجتماعی نوین تأکید کرده ایم و صریحاً اعلام می کنیم که رهائی طبقۀ کارگر به نیروی خود طبقۀ کارگر موفق می شود.»

امروز نیز همانگونه که رهبران و کارگران اوّل ماه مه سال 1886، اعلام کردند، آتش خشم کارگران جهان با توجه به بحرانهای ساختاری اقتصادی سرمایه داری، تشدید اعمال سیاست هائ نو لیبرالیسم اقتصادی با تصویب طرح های ریاضت اقتصادی توسط دولتها، رشد روز افزون فقر و بیکاری، تشدید تورم و تعمیق شکاف طبقاتی، دور تا دور نظام بهره کشی انسان از انسان را گرفته است. یاد و خاطرۀ آنان که کلامِ سرخشان کماکان، تضاد آشتی ناپذیر بین کار و سرمایه، پیروزی قطعی و نهائی پرولتاریای جهان را رهنمون می دهد، گرامی باد.

گرامی باد یاد و خاطرۀ رهبران تظاهرات کارگری اول ماه می سال
1886 شیکاگو – آمریکا
کارگران شیکاگو روز اول ماه می در سال 1886، در حمایت از درخواست 8 ساعت کار در روز، اعتصاب عمومی اعلام کردند. در این روز چهل هزار کارگر از بخشهای مختلف دست از کار کشیدند و همراه با همسران و فرزندان شان به خیابانها آمدند. در روز دوم ماه می، شش هزار کارگر، میتینگی در کنار کارخانۀ تولید ماشین آلات، برگزار کردند. مالکین کارخانه، دستگاه ها را خاموش، کارگران اعتصاب کننده را از کار اخراج کردند و به جای آنها تعدادی از کارگران اعتصاب شکن را استخدام نمودند. در نتیجۀ برخورد بین کارگران اعتصاب شکن و اعتصاب کننده و مداخلۀ پلیس شش نفر کشته و پانصد نفر زخمی شدند. سپس، میتینگی مسالمت آمیز، توسط کارگران، علیه سرکوب پلیس برگزار گردید. پلیس به میتینگ کارگران حمله کرد و بمبی در آنجا منفجر شد. نیروی سرکوبی سیستم سرمایه داری به بهانۀ اینکه انفجار بمب کار اتحادیه ها بوده، به کارگران حمله کرد و رهبران آنان را دستگیر نمودند. هشت نفر،« پارسونز»، «اسپایز»،« فیلدن»، «فیشر»، «شواب»، «نی‌بی»، «لینگ»، و «انجل» را دستگیر و به اتهام توطئه قتل عمد محاکمه کردند. بسیاری از آنها را به حبس ابد محکوم شدند. اسپایز، پارسونز، انجل، فیشر و لینگ را بعد از محاکمه ای فرمایشی به مرگ محکوم و در تاریخ چهارده نوامبر سال 1887، به چوخۀ اعدام سپردند.«لینگ» ، بعد از آگاهی از حکم اعدام، در زندان، خودکشی کرد.
در روز چهاردم نوامبر سالِ، 1887 اسپایز، پارسونز، فیشر، و انجل را با دست‌های بسته و سراپا کفن‌ پوش، از سلول‌هایشان بیرون آوردند و بسوی سکوی اعدام، روی دریچۀ زیر دار نگاه داشتند. سر و صورتشان را پوشاندند و حلقۀ طناب دار را به‌ گردنشان انداختند. جلو سکوی اعدام دویست نفر ساکت روی نیمکت‌ها نشسته بودند. ناگهان، صدای اسپایز از زیر آن باشلق درآمد:
یه روز می‌رسه که سکوت ما قویتر از صداهایی بشه که شما امروز خفه‌شون میکنین
و طنین صدای پارسونز پیچید که:

ای مردهای آمریکا، اجازه میدهید حرفمو بزنم؟ کلانتر ماتسن، بذاز حرف بزنم! بذار خلق، صدایم را بشنود! و زیر پایش خالی شد!
اعدام این چهار پرولتر موجبات خشم کارگران جهان را فراهم ساخت. بدین ترتیب، کنگرۀ انترناسیونال دوم سال 1889، روز اول ماه مه را به پاس مبارزات کارگران شیکاگو، روز همبستگی کارگران جهان، روز جهانی کارگر، نام گذاری کرد. ششصد هزار کارگر در مراسم خاکسپارئ پرولترها: پارسونز، فیشر، اِنجل و اسپایز« دبیر نشریه کارگران سوسیالیست انقلابی»، شرکت کردند.
در قسمتی از سرودی که کارگران در این روز می خواندند، عبارت « ببینید ما راهپیمائی می کنیم، ظالمین اکنون مثل بید می لرزند»، تکرار می شد.

دبز، یکی از سرسخت ترین طرفداران منافع کارگران
از یوجین ویکتور دبز بعنوان یکی از سرسخت ترین طرفداران و مدافعان طبقۀ کارگر، یاد می شود. او در دوران آغازین جنبش کارگری در آمریکا، بسیار ژرفتر از زمان خود می اندیشید. آنچنان که رهبری تشکیلات اتحادیۀ کارگران راه آهن و حزب سوسیالیست آمریکا را به عهده گرفت. وی در ایالت ایندیانای آمریکا در پنجم نوامبر سال 1855 به دنیا آمد. چهارده سال بیشتر نداشت که خانه را برای کار در راه آهن رها و بسرعت به فعالیت در اتحادیۀ کارگری، گرایش پیدا کرد. زمانیکه رهبر اتحادیه بود به دلیل سازماندهی اعتصاب گسترده ای علیه صاحبان راه آهن شمالی در سال 1894 و نقش مهمی که در اعتصاب کارگری ایالت شیکاگو علیه کمپانی اتومبیل سازی پالمن پل لیس، داشت، دستگیر و به دو ماه حبس محکوم شد. در زندان، تحت تاثیر گفتگو با ویکتور برگر، با علم مارکسیسم- لنینیسم آشنا شد و بلافاصله بعد از رهائی از زندان، خود را «سوسیالیست» معرفی کرد. دبز، حزب سوسیال دموکرات را بنیان نهاد که همین حزب در سال 1901، به حزب سوسیالیست مبدل گردید. وی به دلیل مخالفت با جنگ جهانی اول به زندان افتاد. آنزمان، بسیاری از سوسیالیست ها، در زندان به سر می بردند، زیرا، با جنگ بعنوان ابزاری در دست سرمایه داران جهت دستیابی به سرمایه های بیشتر به رغم پایمال شدنِ خون زحمتکشان و محرومان مخالفت کرده بودند. سرانجام دبز در سال 1921 از زندان آزاد گردید.این فعال خستگی ناپذیر جنبش کارگری در بیستم اکتبر سال 1926، در ایالت ایلینوس دیده از جهان فرو بست. دبز از سال 1900 تا سال 1926 پنج بار خود را نامزد ریاست جمهوری کرد. در سال 1920 زمانیکه در زندان بود بیش از 920 هزار رای آورد که بسیار قابل توجه بود. یوجین دبز که همواره آرزوی یک انقلاب سوسیالیستی را در آمریکا داشت در مبارزات انتخاباتئ 1912 با یک قطار سرخ رنگ به شهرها می رفت و شعار می داد:«هر کاپیتالیست دشمن مردم است.»
یاد و خاطرۀ یوجین ویکتور دبز، بعنوان یکی از جدی ترین، سرسخت ترین و کوشاترین مدافعین سیادتِ طبقۀ کارگر، همواره در اندیشه جنبش کارگری و سوسیالیستی جهان، ماناست.

بیگ بیل هی وود از رهبران جنبش کارگری آمریکا

«جو هيل» علاوه بر وصيت نامه، یک تلگرام كوتاه هم برای بيل هی وود از بنیانگذاران سازمان كارگران صنعتي جهان فرستاد و به او گفت:
بدرود بيل! من به عنوان يك شورشی واقعی می ميرم! برای زاری وقتت را هدر نده سازماندهی كن!

ویلیام دی هی وود معروف به بیگ بیل هی وود، یکی از رهبران جنبش کارگری آمریکا و بنیانگذار «سازمان کارگران صنعتی جهان»، در چهارم فوریه سال 1869،در ایالت یوتای آمریکا به دنیا آمد و در هیجده مه سالِ 1928 در مسکو، درگذشت. زمانیکه پانزده سال بیشتر نداشت و در معدن کارگری می کرد، فعالیت خود را با فدراسیون معدنچیان بخش غربی، آغاز نمود و به عنوان دبیر مالی فدراسیون انتخاب شد. حمایت ها و فعالیت های بی نظیر بیگ بیل همزمان با پیدایش میثاق کارگران صنعتی جهان ( IWW) در سال 1905، سبب پایه گذاری نخستین شالودۀ سازمان کارگران صنعتی جهان شد. دستگیری وی به اتهام قتل در رابطه با توطئه نظام سرمایه داری جهت سرکوب جنبش کارگری در سال 1906-1907 و سپس عفو وی سبب شد که هر چه بیشتر در کانونِ توجه جنبش کارگری قرار گیرد، بطوریکه حزب سوسیالیست به او ماموریت داد تا در سفر به بخش های مختلف مقام سخنران ملی حزب را به عهده داشته باشد. بیگ بیل و دیگر سازمان دهندگان کارگران صنعتی جهان، بیشترین اعتصابات کارگری سالهائ 1909-1913 را رهبری کردند. وی در سال 1917، مدتی کوتاه بعد از اینکه آمریکا وارد جنگ جهانی اول شد، همراه با برخی از اعضای کارگران صنعتی جهان، دستگیر شد. بیگ بیل، به جرم خرابکاری عمدی حکم حبس گرفت، اما با قرار وثیقه موقتاً آزاد گردید. ویلیام دی هی وود، در سال 1921 تصمیم گرفت که به روسیه فرار کند و این کار عملی نیز شد. دولت انقلابی روسیه به او یک مسوولیت مدیریتی اعطاء کرد. اما، وضعیت جسمانی وی از آن پس رو به کاهش رفت و بلاخره در سال 1928 در روسیه چشم از جهان فرو بست. کتاب شرح حال زندگی ویلیام دی هی وود در سال 1929، انتشار یافت.

آگوست اسپایز
آگوست اسپایز،کارگر، مهاجر آلمانی، سردبیر روزنامه آربی تر زویتونگ و از سازمان دهندگانِ تظاهرات کارگری اول ماه مه سال 1886 شیکاگو در آمریکا، بود. وی، توسط دادگاه فرمایشی نظام سرمایه داری در سال 1887 اعدام شد. هنگامیکه حکم اعدام در دادگاه به وی قرائت شد با شجاعت بی نظیری از جای برخاست و گفت « اگر فکر می کنید با اعدام کردن ما جنبش کارگری را به خاموشی می کشانید، خُب بیایید و ما را اعدام کنید. شما با این کارتان جرقه ای ایجاد خواهید کرد، که به آتشی عظیم منجر خواهد شد. شعله های این آتش ، دور تا دور تان زبانه خواهد کشید و شما قادر به خاموش کردن این آتش نخواهید بود ؛ زیرا این آتش از اعماق زمین می آید.
سه سال بعد از این جنایت،کنگرۀ مؤسس انترناسیونال دوم، روز اول ماه مه را به پاس مقاومت و حرکت بی نظیر کارگران در تظاهرات شیکاگو و اعدام رهبران آنان، بعنوان روز همبستگی کارگران جهان، انتخاب کرد.

فرانک لیتل، فعال جنبش کارگری

فرانک لیتل، فعال کارگری، از اعضای کارگران صنعتی جهان، دلیل شجاعت و دفاع از منافعِ طبقۀ کارگر توسط صاحبان سرمایه به قتل رسید. او می گفت من به همبستگی کارگران اعتقاد راسخ دارم.
شش مرد که صورتهایشان را با نقاب، پوشانده بودند در اول آگوست سال 1917 میلادی به هتلی که «فرانک لیتل» در آن مستقر بود حمله بردند، در اطاق او را شکستند، وی را به شدت کتک زدند، با طنابی به اتومبیل بستند و در شهر چرخاندند، به مکانی خارج از شهر بردند و او را به دار آویختند. یادداشتی مبنی بر این که « این اولین و آخرین التیماتوم است» را با سنجاقی به سینۀ برهنۀ وی چسباندند. ماموران دولت سرمایه داری وقت، هرگز به طور جدی به تعقیب و دستگیری قاتلان « لیتل» اقدام نورزیدند.
« فرانک لیتل» در سال 1879 از پدر و مادری سرخپوست به دنیا آمد. در سال 1906 به کارگران صنعتی جهان پیوست و بسیاری از اعتصابات کارگری از جمله اعتصابِ کارگران نفت و سنگ معدن را با تلاشی قابل ستایشی، سازماندهی کرد. وی به مدت سی روز به دلیل خواندن فراخوانی که کارگران را به تشکیل اتحادیه ها، پیوستن به کارگران صنعتی جهان و اعتصاب دعوت می کرد، زندان شد. « لیتل» در سال 1910، اتحادیۀ کارگران غیر حرفه ای میوه چینی و اتحادیۀ کارگران معدن زغال سنگ را در سال 1917، بنیان نهاد. « لیتل» یکی از مخالفان سرسخت جنگ جهانی اول بود و اعتقاد داشت که کارگران نمی بایست در ارتش مزدور سیستم سرمایه داری، شرکت کنند. وی بطور مشخص مواضع خود را در مطلبی برای انتشار در مجلۀ کارگران صنعتی جهان،«همبستگی»، نوشت. اما، سردبیر مجله همبستگی، «چاپلین» از انتشار مطلب « لیتل» جلوگیری کرد. « چاپلین» اعتقاد داشت که چنین موضع گیری هائی موقعیتِ کارگران صنعتی جهان را به خطر می اندازد. ولی « لیتل» اعتقاد داشت که کارگران صنعتی جهان می بایست با همۀ جنگهای امپریالیستی مخالفت کند و از قدرت خود جهت جلوگیری از شرکت کارگران در جنگ، استفاده نماید.

دانیل دی لئون پدرِ گرایش لنینسیتی جُنبش کارگری آمریکا

دانیل دی لئون در چهارده دسامبر سال 1852 در یک جزیره در ساحل ونزوئلا به دنیا آمد و در یازده می سال 1914 در نیویورک، چشم از جهان فروبست. دی لئون، از سال 1892 تا پایان عمرش در مقام سردبیری نشریه « مردم»، فعالیت کرد. وی یک سری تاکتیک ها و استراتژی های مورد نیاز جهت برقرار کردن جامعه ای سوسیالیستی در کشورهای صنعتی مانند آمریکا را بنیان نهاد. سسله فعالیتهای او تحتِ عُنوانِ برنامه اتحادیۀ سوسیالیست های صنعتی، بعنوان بخشی از حزب کارگران سوسیالیست، طرح یک ساختار دموکراتیک در راستای برقراری یک نظام سوسیالیستی اصیل را رهنمون می داد. سوسیالیسم از نظر وی برآیند کار و فعالیت عده ای روشنفکر و تئوریسین نبود. گرایش وی، بیش از یک رب قرن پایۀ بحث های متفاوت در درونِ جنبش کارگری بود. به اعتقادِ وی، سوسیالیسم، محصولِ فعالیت مردان و زنان کارگر، سازمان یافته مُسلح به علم مارکسیسم- لنینیسم، تحقق خواهد یافت. دانیل دی لئون همچنین یکی از بنیانگذاران سازمان کارگران صنعتی جهان در امریکا، سال 1905 بود. علاوه بر این، وی اعتقاد داشت که با بنیانگذاری یک اتحادیه بزرگ کارگری می توان ابزار تولید را از مالکیت خصوصی، رها ساخت و شالودۀ پایه های یک اقتصاد سوسیالیستی بر اساسِ مالکیت اشتراکی را، رهبری کرد. دانیل نه تنها در بسیاری از مبارزات سیاسی و اقتصادی جُنبش کارگری، شرکت می جست، بلکه؛ در فعالیتها جهتِ ایجاد همبستگی کارگری در سراسر جهان، شرکتی جدی داشت.
دانیل دی لئون که مورد ستایشِ ولادیمیر ایلیچ لنین، رهبر انقلاب اکتبر و از تیوریسین های مارکسیسم بود، پدرِ گرایش لنینیستی جنبش کارگری آمریکا، لقب گرفت.

این نوشته در آناهیتا اردوان ارسال شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

بیان دیدگاه